چرا گاهی در روابط احساس بیارزشی میکنیم؟ 17 نکته مهم
احساس بیارزشی در روابط، تجربهای دردناک و رایج است. این احساس میتواند ناشی از عوامل مختلفی باشد و کیفیت زندگی و روابط ما را به شدت تحت تاثیر قرار دهد. درک دلایل این احساس، اولین قدم برای غلبه بر آن و ایجاد روابط سالمتر و رضایتبخشتر است. در این مقاله، به بررسی 17 نکته کلیدی میپردازیم که میتوانند در ایجاد احساس بیارزشی در روابط نقش داشته باشند:
- ✅
عدم دریافت قدردانی:
وقتی تلاشها و محبتهای شما نادیده گرفته میشوند و از شما قدردانی نمیشود، احساس بیارزشی میکنید.
- ✅
انتقاد مداوم:
شنیدن انتقادهای پی در پی از سوی شریک عاطفی، به مرور زمان اعتماد به نفس شما را از بین میبرد و احساس بیکفایتی ایجاد میکند. - ✅
مقایسه با دیگران:
مقایسه شدن با افراد دیگر، مخصوصا در زمینههایی که برای شما مهم هستند، میتواند احساس کمبود و بیارزشی را تشدید کند. - ✅
بیتوجهی به نیازهای شما:
وقتی نیازهای عاطفی، جسمی یا فکری شما نادیده گرفته میشوند، احساس میکنید که برای طرف مقابل اهمیت ندارید. - ✅
عدم حمایت عاطفی:
در مواقع سختی و چالشها، عدم دریافت حمایت و همدلی از سوی شریک عاطفی، احساس تنهایی و بیارزشی را به همراه دارد.
- ✅
گوش ندادن فعال:
وقتی طرف مقابل به حرفهای شما با دقت گوش نمیدهد و درک نمیکند، احساس میکنید که نظرات و احساسات شما مهم نیستند. - ✅
توهین و تحقیر:
بهرهگیری از الفاظ توهینآمیز و تحقیرآمیز، به طور مستقیم به عزت نفس شما آسیب میزند و احساس بیارزشی ایجاد میکند. - ✅
کنترلگری و سلطهجویی:
تحت کنترل بودن و نداشتن حق انتخاب، احساس بیقدرتی و ناتوانی را به دنبال دارد. - ✅
خیانت:
خیانت، چه عاطفی و چه جسمی، میتواند اعتماد به نفس شما را به شدت متزلزل کند و احساس بیارزشی را به اوج برساند. - ✅
نبود مرزهای سالم:
وقتی مرزهای شخصی شما رعایت نمیشوند، احساس میکنید که حقوق و حریم خصوصی شما نادیده گرفته شده است. - ✅
رفتارهای منفعلانه-تهاجمی:
رفتارهایی مانند سکوت، قهر، و کنایههای غیرمستقیم، باعث ایجاد ابهام و ناراحتی میشوند و احساس ناامنی و بیارزشی را افزایش میدهند. - ✅
توقع بیش از حد:
داشتن انتظارات غیرواقعی از خود و دیگران، باعث میشود که همیشه احساس کنید که به اندازه کافی خوب نیستید. - ✅
ضعف در خوددوستی:
اگر خودتان را دوست نداشته باشید و به خودتان احترام نگذارید، احتمال بیشتری دارد که در روابط نیز احساس بیارزشی کنید. - ✅
تجربیات ناگوار گذشته:
تجربیات تلخ گذشته، مانند سوء استفاده یا طرد شدن، میتوانند ردپای عمیقی بر جای بگذارند و احساس بیارزشی را در روابط بعدی فعال کنند. - ✅
اعتماد به نفس پایین:
کمبود اعتماد به نفس، باعث میشود که به راحتی تحت تاثیر نظرات دیگران قرار بگیرید و احساس کنید که به اندازه کافی خوب نیستید. - ✅
الگوهای ارتباطی ناسالم:
تکرار الگوهای ارتباطی نادرست، مانند بحث و جدالهای بیپایان، میتواند احساس ناامیدی و بیارزشی را دامن بزند. - ✅
وابستگی عاطفی:
وابستگی بیش از حد به شریک عاطفی، باعث میشود که ارزش خود را در گرو تایید و توجه او بدانید.
این عوامل میتوانند به صورت منفرد یا ترکیبی، در ایجاد احساس بیارزشی در روابط نقش داشته باشند. شناسایی این عوامل، گام اول در جهت بهبود روابط و افزایش عزت نفس است.
چرا گاهی در روابط احساس بیارزشی میکنیم؟ 17 نکته
1. عدم دریافت قدردانی کافی
وقتی تلاشها و محبتهای شما در رابطه نادیده گرفته میشوند و قدردانی نمیبینید، به مرور زمان احساس بیارزشی میکنید. شاید شما همیشه در حال کمک کردن، هدیه دادن یا حمایت کردن باشید، اما اگر طرف مقابلتان این زحمات را نبیند و به زبان نیاورد، احساس میکنید که وجودتان اهمیتی ندارد. این نادیده گرفته شدن میتواند به مرور حس سرخوردگی و بی انگیزگی در شما ایجاد کند و تصور کنید که تلاش هایتان بی فایده است. سعی کنید نیاز خود به قدردانی را به طور واضح و محترمانه با طرف مقابلتان در میان بگذارید. به خودتان یادآوری کنید که ارزش شما به قدردانی دیگران وابسته نیست، اما قدردانی میتواند به شما انگیزه بیشتری برای ادامه رابطه بدهد. گاهی اوقات، عدم قدردانی ناشی از سوء تفاهم یا عدم آگاهی است، پس سعی کنید با گفتگوی موثر این مشکل را حل کنید.
2. مورد انتقاد مداوم قرار گرفتن
انتقادهای پی در پی، حتی اگر سازنده باشند، میتوانند به عزت نفس شما آسیب بزنند و باعث شوند احساس کنید که به اندازه کافی خوب نیستید. وقتی دائماً با اشتباهات خود روبرو می شوید و مورد سرزنش قرار می گیرید، اعتماد به نفستان کاهش می یابد و تصور می کنید که نمی توانید هیچ کاری را درست انجام دهید. این انتقادها میتوانند در قالب جملات توهین آمیز، تحقیر آمیز یا حتی مقایسه با دیگران بیان شوند. انتقاد سازنده با هدف بهبود و پیشرفت است، اما انتقاد مخرب فقط باعث تخریب و احساس بی ارزشی می شود. سعی کنید مرزهای خود را مشخص کنید و به طرف مقابلتان بگویید که انتقادهای مداوم شما را آزار می دهد. به خودتان یادآوری کنید که هیچ کس کامل نیست و همه اشتباه می کنند. در صورت لزوم از یک متخصص کمک بگیرید تا بتوانید با این نوع انتقادها مقابله کنید.
3. عدم دریافت حمایت عاطفی
در زمانهای سخت، نیاز به حمایت و همدلی از سوی شریک عاطفی بسیار مهم است.اگر این حمایت را دریافت نکنید، احساس تنهایی و بیارزشی میکنید.
وقتی در شرایط بحرانی قرار دارید و شریک عاطفی شما به جای همدلی، شما را سرزنش می کند یا به حرف هایتان گوش نمی دهد، احساس می کنید که تنها و بی کس هستید.حمایت عاطفی میتواند در قالب گوش دادن فعال، همدلی، دلداری دادن و ارائه راه حل باشد.
نبود حمایت عاطفی باعث می شود احساس کنید که شریک عاطفی شما به شما اهمیت نمی دهد و به نیازهای شما توجه نمی کند.
به طور واضح نیازهای عاطفی خود را با طرف مقابلتان در میان بگذارید و انتظارات خود را بیان کنید.
به خودتان یادآوری کنید که شما لایق حمایت و همدلی هستید و نباید از کسی که به شما اهمیت نمی دهد، توقعی داشته باشید.در صورت لزوم به دنبال منابع حمایتی دیگر مانند دوستان، خانواده یا یک درمانگر باشید.
4. تحقیر شدن و مورد تمسخر قرار گرفتن
هیچ کس دوست ندارد مورد تمسخر یا تحقیر قرار گیرد. این رفتارها به شدت عزت نفس را تخریب میکنند و باعث میشوند احساس کنید که فردی بیارزش هستید. وقتی به خاطر ظاهر، علایق، عقاید یا توانایی هایتان مورد تمسخر قرار می گیرید، احساس شرمندگی و خجالت می کنید. تحقیر میتواند در قالب شوخی های زننده، طعنه زدن و یا حتی اسم گذاشتن باشد. هیچ توجیهی برای تحقیر و تمسخر وجود ندارد و این رفتارها نشانه بی احترامی و عدم صمیمیت در رابطه هستند. به طور قاطعانه از خودتان در برابر این رفتارها دفاع کنید و به طرف مقابلتان بگویید که این کارها شما را آزار می دهد. به خودتان یادآوری کنید که شما ارزشمند هستید و هیچ کس حق ندارد شما را تحقیر کند. اگر طرف مقابلتان به تغییر رفتار خود تمایلی نشان نداد، شاید بهتر باشد در مورد ادامه رابطه تجدید نظر کنید.
5. نادیده گرفته شدن نیازها و خواستهها
وقتی نیازها و خواستههای شما به طور مداوم نادیده گرفته میشوند، احساس میکنید که در رابطه ارزشی ندارید و کسی به شما اهمیت نمیدهد.شاید شما همیشه برای برآورده کردن نیازهای طرف مقابلتان تلاش می کنید، اما وقتی نوبت به شما می رسد، نادیده گرفته می شوید.این نادیده گرفته شدن میتواند در زمینه های مختلفی مانند مالی، عاطفی، جنسی یا حتی زمانی باشد.
احساس می کنید که شریک عاطفی شما به خواسته های شما اهمیتی نمی دهد و فقط به فکر خودش است.به طور واضح و قاطعانه نیازها و خواسته های خود را با طرف مقابلتان در میان بگذارید و انتظارات خود را بیان کنید.
به خودتان یادآوری کنید که نیازهای شما به اندازه نیازهای طرف مقابلتان مهم هستند و نباید آنها را نادیده بگیرید.
اگر طرف مقابلتان به تغییر رفتار خود تمایلی نشان نداد، شاید بهتر باشد به دنبال رابطه ای باشید که در آن نیازهای شما هم برآورده شود.
6. مقایسه شدن با دیگران
مقایسه شدن با دیگران، به ویژه اگر این مقایسه منفی باشد، میتواند به شدت عزت نفس را پایین بیاورد و احساس بیارزشی را تقویت کند.وقتی شریک عاطفی شما دائماً شما را با دیگران مقایسه می کند و ویژگی های مثبت آنها را برجسته می کند، احساس می کنید که به اندازه کافی خوب نیستید.این مقایسه میتواند در زمینه های مختلفی مانند ظاهر، شغل، تحصیلات یا حتی شخصیت باشد.احساس می کنید که شریک عاطفی شما از شما راضی نیست و همیشه به دنبال فرد بهتری است.به طور واضح به طرف مقابلتان بگویید که مقایسه شدن با دیگران شما را آزار می دهد و از او بخواهید که این کار را متوقف کند.
به خودتان یادآوری کنید که شما فردی منحصر به فرد با ویژگی های مثبت خاص خودتان هستید و نیازی به مقایسه خودتان با دیگران ندارید.
اگر طرف مقابلتان به تغییر رفتار خود تمایلی نشان نداد، شاید بهتر باشد به دنبال رابطه ای باشید که در آن به شما به خاطر خودتان ارزش داده شود.
7. کنترل شدن و محدود شدن
وقتی شریک عاطفی شما سعی میکند شما را کنترل کند و آزادی عملتان را محدود کند، احساس میکنید که هویت خود را از دست دادهاید و ارزشی ندارید. کنترل میتواند در قالب تعیین اینکه با چه کسانی معاشرت کنید، چه بپوشید یا چه کار کنید، باشد. احساس می کنید که شریک عاطفی شما به شما اعتماد ندارد و می خواهد شما را تحت سلطه خود درآورد. به طور قاطعانه با رفتارهای کنترلی مقابله کنید و مرزهای خود را مشخص کنید. به خودتان یادآوری کنید که شما حق دارید آزادانه تصمیم بگیرید و زندگی خود را کنترل کنید. اگر طرف مقابلتان به تغییر رفتار خود تمایلی نشان نداد، شاید بهتر باشد از رابطه خارج شوید. کنترل و محدود کردن یکی از نشانه های سوء استفاده عاطفی است و نباید آن را تحمل کنید.
8. خیانت دیدن
خیانت، چه عاطفی و چه فیزیکی، میتواند ضربه بزرگی به عزت نفس شما بزند و باعث شود احساس کنید که فردی بیارزش و دوستنداشتنی هستید. وقتی به شما خیانت می شود، احساس می کنید که اعتمادتان شکسته شده و ارزشی برای شریک عاطفی خود ندارید. خیانت میتواند باعث ایجاد احساس خشم، ناراحتی، ناامیدی و سردرگمی شود. به خودتان اجازه دهید احساسات خود را تجربه کنید و برای التیام زخم هایتان زمان بگذارید. تصمیم گیری در مورد ادامه رابطه پس از خیانت بسیار دشوار است و نیاز به بررسی دقیق شرایط دارد. در صورت لزوم از یک متخصص کمک بگیرید تا بتوانید با این شرایط سخت کنار بیایید. به خودتان یادآوری کنید که خیانت نشان دهنده نقص در شما نیست، بلکه نشان دهنده نقص در طرف مقابلتان است.
9. عدم برقراری ارتباط موثر
وقتی نمیتوانید به درستی با شریک عاطفی خود ارتباط برقرار کنید و احساسات و نیازهای خود را به او منتقل کنید، احساس سرخوردگی و بیارزشی میکنید. شاید شما سعی می کنید با طرف مقابلتان صحبت کنید، اما او به حرف های شما گوش نمی دهد یا شما را درک نمی کند. عدم برقراری ارتباط موثر میتواند باعث سوء تفاهم، اختلاف و نارضایتی در رابطه شود. مهارت های ارتباطی خود را تقویت کنید و یاد بگیرید که چگونه به طور واضح، قاطعانه و محترمانه با طرف مقابلتان صحبت کنید. به حرف های طرف مقابلتان با دقت گوش دهید و سعی کنید او را درک کنید. در صورت لزوم از یک زوج درمانگر کمک بگیرید تا بتوانید ارتباط خود را بهبود بخشید.
10. عدم وجود اهداف مشترک
وقتی در رابطه اهداف مشترکی ندارید و احساس میکنید که در مسیرهای جداگانهای قدم برمیدارید، احساس بیارزشی میکنید. شاید شما و شریک عاطفیتان در مورد آینده، شغل، خانواده یا حتی تفریحات دیدگاههای متفاوتی داشته باشید. عدم وجود اهداف مشترک میتواند باعث احساس جدایی و دوری از هم شود. در مورد اهداف و آرزوهای خود با طرف مقابلتان صحبت کنید و سعی کنید نقاط مشترکی پیدا کنید. در صورت امکان، اهداف مشترکی را برای رابطه خود تعیین کنید و برای رسیدن به آنها با هم تلاش کنید. اگر اهداف شما با یکدیگر سازگار نیست، شاید بهتر باشد در مورد آینده رابطه خود تجدید نظر کنید.
11. تحمل رفتار توهین آمیز
تحمل رفتار توهین آمیز، چه کلامی و چه فیزیکی، عزت نفس را به شدت تخریب میکند و باعث میشود احساس کنید که سزاوار چنین رفتاری هستید. هیچ کس نباید مورد توهین یا سوء استفاده قرار گیرد و این رفتارها غیرقابل قبول هستند. اگر در رابطه خود مورد توهین یا سوء استفاده قرار می گیرید، فوراً به دنبال کمک باشید. به خودتان یادآوری کنید که شما ارزشمند هستید و سزاوار عشق و احترام هستید. از رابطه ای که در آن مورد توهین قرار می گیرید، خارج شوید و به دنبال حمایت باشید. توهین و سوء استفاده نشانه یک رابطه ناسالم و خطرناک است و نباید آن را تحمل کنید. مراقب سلامتی و امنیت خود باشید و از کمک خواستن نترسید.
12. اهمیت بیش از حد دادن به نظر دیگران
وقتی بیش از حد به نظر دیگران اهمیت میدهید و سعی میکنید مطابق با انتظارات آنها زندگی کنید، هویت واقعی خود را فراموش میکنید و احساس بیارزشی میکنید. شاید شما نگران این هستید که دیگران در مورد شما چه فکری می کنند و سعی می کنید همیشه آنها را راضی نگه دارید. اهمیت بیش از حد دادن به نظر دیگران میتواند باعث استرس، اضطراب و نارضایتی از زندگی شود. به خودتان یادآوری کنید که شما نمی توانید همه را راضی نگه دارید و مهمترین چیز این است که با خودتان صادق باشید. روی ارزش های خود تمرکز کنید و سعی کنید مطابق با آنها زندگی کنید. به خودتان اجازه دهید اشتباه کنید و از اشتباهاتتان درس بگیرید.
13. عدم مراقبت از خود
وقتی به نیازهای جسمی و روحی خود توجه نمیکنید و از خود مراقبت نمیکنید، احساس خستگی، فرسودگی و بیارزشی میکنید. شاید شما آنقدر درگیر مراقبت از دیگران هستید که فراموش می کنید به خودتان هم توجه کنید. عدم مراقبت از خود میتواند باعث کاهش انرژی، ضعف سیستم ایمنی و افزایش خطر ابتلا به بیماری های روانی شود.
زمانی را برای استراحت، تفریح و انجام کارهایی که دوست دارید، اختصاص دهید. به طور منظم ورزش کنید، غذای سالم بخورید و خواب کافی داشته باشید. با دوستان و خانواده خود وقت بگذرانید و از حمایت آنها بهره مند شوید.
14. عدم تعیین مرزهای سالم
وقتی مرزهای سالمی در روابط خود تعیین نمیکنید و به دیگران اجازه میدهید از شما سوء استفاده کنند، احساس بیارزشی میکنید. شاید شما نمی توانید به درخواست های نامعقول دیگران “نه” بگویید و همیشه سعی می کنید همه را راضی نگه دارید. عدم تعیین مرزهای سالم میتواند باعث احساس خستگی، خشم و استرس شود. یاد بگیرید که چگونه به طور قاطعانه و محترمانه “نه” بگویید. مرزهای خود را مشخص کنید و به دیگران اجازه ندهید از آنها عبور کنند.
15. تجربه تروما در گذشته
تجربه تروما در گذشته میتواند تاثیر عمیقی بر عزت نفس شما داشته باشد و باعث شود در روابط فعلی خود احساس بیارزشی کنید. شاید شما به دلیل تجربه های تلخ گذشته، به خودتان یا دیگران اعتماد ندارید. تروما میتواند باعث ایجاد احساس اضطراب، افسردگی و PTSD شود. به دنبال کمک حرفه ای باشید تا بتوانید با تروما های گذشته خود کنار بیایید. به خودتان زمان بدهید تا التیام یابید و به خودتان مهربان باشید.
16. کمال گرایی
کمال گرایی میتواند باعث شود همیشه به دنبال بهترین باشید و هرگز از خودتان راضی نباشید. این امر میتواند منجر به احساس بی ارزشی و ناکافی بودن شود. شاید شما استانداردهای بسیار بالایی برای خودتان تعیین کرده اید و هرگز نمی توانید به آنها برسید. کمال گرایی میتواند باعث استرس، اضطراب و افسردگی شود. سعی کنید اهداف واقع بینانه تری برای خودتان تعیین کنید. به خودتان اجازه دهید اشتباه کنید و از اشتباهاتتان درس بگیرید. به جای تمرکز بر نقص ها، بر نقاط قوت خود تمرکز کنید.
17. مشکلات سلامت روان
گاهی اوقات احساس بی ارزشی میتواند نشانه ای از مشکلات سلامت روان مانند افسردگی، اضطراب یا اختلالات شخصیت باشد. اگر احساس می کنید که این مشکلات در زندگی شما تاثیر منفی گذاشته اند، به دنبال کمک حرفه ای باشید. از کمک خواستن نترسید و به خودتان اجازه دهید تا از حمایت دیگران بهره مند شوید. شما تنها نیستید و بسیاری از افراد با مشکلات سلامت روان دست و پنجه نرم می کنند. مهم این است که به دنبال کمک باشید و برای بهبود وضعیت خود تلاش کنید.







سال ها پیش وقتی با همین احساس بی ارزشی در یک رابطه دست و پنجه نرم می کردم، متوجه شدم بخشی از این حس ناشی از این است که خودم را مدام با معیارهای طرف مقابل می سنجیدم. یاد گرفتم که ارزشمندی یک ویژگی ذاتی است و نباید آن را مشروط به تایید دیگران کرد. گاهی تنها کاری که باید بکنیم این است که باورش کنیم.
خیلی ها نمی دانند که احساس بی ارزشی در روابط گاهی ریشه در دوران کودکی دارد. وقتی پدر و مادر به شکل مشروط محبت می کردند، در بزرگسالی مدام دنبال تایید دیگران هستیم. این الگوها آنقدر عمیق می شوند که حتی وقتی کسی واقعا ما را دوست دارد هم باور کردنش سخت است.
یکی از مشکلاتی که در مشاوره ها زیاد می بینم این است که افراد فکر می کنند اگر بیشتر ببخشند یا بیشتر تحمل کنند، بیشتر دوست داشته می شوند. اما اینطور نیست. عشق سالم نیازی به اثبات مداوم ندارد. هر چه بیشتر خودتان باشید، رابطه سالم تر می شود.
آخرین باری که یکی از مراجعانم با همین مشکل به من مراجعه کرد، سخت ترین بخش کار این بود که به او بفهمانم بی ارزشی احساسی درونی است و ارتباطی به رفتار طرف مقابل ندارد. یک ماه طول کشید تا باور کند که همانطور که هست کافی است. گاهی بزرگ ترین درسی که باید یاد بگیری این است که هیچ درس جدیدی نیاز نیست، فقط کافی است خودت را باور کنی.
احساس بی ارزشی در روابط عاطفی موضوعی پیچیده است که نیاز به تحلیل عمیق روانشناختی دارد. آنچه در این مطلب اشاره شده است بسیار جامع و دقیق مطرح شده و با یافته های علمی در حوزه روانشناسی روابط سازگار است. در طول سال ها مشاوره متوجه شده ام که یکی از اصلی ترین دلایل ایجاد احساس بی ارزشی، ناتوانی در بیان نیازها به شکل شفاف است.
بسیاری از مراجعانم که از احساس بی ارزشی شکایت داشتند، در واقع از الگوهای ارتباطی ناسالم در کودکی خود رنج می بردند. این الگوها باعث می شد نتوانند در روابط بزرگسالی خواسته های خود را به درستی مطرح کنند. جالب است که این افراد معمولا در روابط، بیشتر از آنکه دریافت کننده باشند، دهنده هستند.
یک مورد جالب در کار بالینی ام زوجی بودند که احساس بی ارزشی همسرشان ناشی از تفاوت در زبان عشق بود. شوهر با هدیه دادن ابراز محبت می کرد در حالی که همسرش نیازمند کلمات تأیید کننده بود. این تفاوت زبانی منجر به سوء تفاهم و احساس کم ارزشی در زن شده بود.
تحقیقات نشان می دهد افرادی که عزت نفس پایینی دارند، بیشتر در روابط، احساس بی ارزشی را تجربه می کنند. این افراد معمولا نیاز به تأیید خارجی دارند و ارزش خود را وابسته به نظر دیگران می دانند. این وابستگی عاطفی چرخه معیوبی ایجاد می کند.
در روابط بلندمدت، یکی از عواملی که کمتر مورد توجه قرار می گیرد، کاهش هیجان اولیه رابطه است. این کاهش طبیعی می تواند به اشتباه به عنوان کاهش علاقه تفسیر شود و احساس بی ارزشی ایجاد کند. در حالی که این بخشی از روند طبیعی روابط عمیق است.
مطالعات اخیر در زمینه دلبستگی نشان می دهد افرادی با سبک دلبستگی اضطرابی، بیشتر مستعد احساس بی ارزشی در روابط هستند. این افراد به دلیل ترس از طرد شدن، رفتارهای چسبنده ای نشان می دهند که خود می تواند باعث دوری طرف مقابل شود.
جالب بود که پس از مطالعه این مطلب، به بررسی سایر مقالات سایت پرداختم و باید بگویم مطالب ارائه شده بسیار حرفه ای و کاربردی هستند. تلفیق نظریه های علمی با مثال های عینی باعث می شود مفاهیم به خوبی درک شوند و این رویکرد در همه مطالب سایت دیده می شود.